بر سنگها نشين عبرتها ببين
بر باد سوار شدن فراموشي عبرتها
اميال همچون ابري نابودگر از بين برنده عبرتها
دران هنگام كه ميخوري در مرز هاي دور
دران سواره رعد قرمز دران تن سرد گل الوده دران تن گرم عرق اجين تن خسته تن كاهي درباد در نشستن برارتفاع طعنه
عبرتها ميميرند اعتمادها زنده اند
:: برچسبها:
عبرت,
اعتماد,